گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد هشتم
5 / 5 چگونگی برخورد با کسانی که در پایین ترین مرتبه ایمان قرار دارند



الف - پرهیز از بیزاری جستن

الکافی به نقل از ایّوب بن یقطین یا شخصی دیگر ، از امامان اهل بیت علیهم السلام :در شب اوّل [از دهه آخر ماه رمضان] می گویی : «از تو درخواست می کنم که ... مرا یقینی ببخشی که آن را در دلم بیامیزی و ایمانی که شک را از من ببَرد ، و مرا به آنچه قسمتم کرده ای ، خرسند گردانی» . (1)

امام صادق علیه السلام :سه خصلت اند که پیامبران ، آنها را یکی پس از دیگری ، از آدم علیه السلام به ارث بردند ، تا آن که به پیامبر خدا [محمّد] صلی الله علیه و آله رسیدند . ایشان چون صبح می شد ، می فرمود : «بار خدایا ! از تو ، چنان ایمانی را درخواست می کنم که آن را به قلبم در آمیزی ، و چنان یقینی را که بدانم جز آنچه تو برایم رقم زده ای ، چیزی به من نمی رسد و [سوم آن که] مرا به آنچه برایم قسمت کرده ای ، خرسند بداری» .

5 / 5چگونگی برخورد با مؤمنانِ مرتبه پایین ترالف پرهیز از بیزاری جستنامام صادق علیه السلام :شما را چه به بیزاری ، که از یکدیگر بیزاری می جویید؟! مؤمنان ، برخی شان برتر از برخی دیگرند : یکی بیشتر از دیگری نماز می خوانَد و یکی بینشِ عمیق تری نسبت به دیگری دارد . اینها ، درجات اند .

.

1- .این دعا ، در اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان و در دعاهای شب های دیگرِ پس از آن نیز وارد شده است .

ص: 258

الإمام علیّ علیه السلام :فَمِنَ الإِیمانِ ما یَکونُ ثابِتا مُستَقِرّا فِی القُلوبِ ، ومِنهُ ما یَکونُ عَوارِیَّ بَینَ القُلوبِ وَالصُّدورِ إلی أجَلٍ مَعلومٍ ، فَإِذا کانَت لَکُم بَراءَهٌ مِن أحَدٍ فَقِفوهُ حَتّی یَحضُرَهُ المَوتُ ، فَعِندَ ذلِکَ یَقَعُ حَدُّ البَراءَهِ . (1)

ب التَّجَنُّبُ عَنِ التَّحمیلِالإمام الباقر علیه السلام :إنَّ المُؤمِنینَ عَلی مَنازِلَ ، مِنهُم عَلی واحِدَهٍ ، ومِنهُم عَلَی اثنَتَینِ ، ومِنهُم عَلی ثَلاثٍ ، ومِنهُم عَلی أربَعٍ ، ومِنهُم عَلی خَمسٍ ، ومِنهُم عَلی سِتٍّ ، ومِنهُم عَلی سَبعٍ . فَلَو ذَهَبتَ تَحمِلُ عَلی صاحِبِ الواحِدَهِ ثِنتَینِ لَم یَقوَ ، وعَلی صاحِبِ الثِّنتَینِ ثَلاثا لَم یَقوَ ، وعَلی صاحِبِ الثَّلاثِ أربَعا لَم یَقوَ ، وعَلی صاحِبِ الأَربَعِ خَمسا لَم یَقوَ ، وعَلی صاحِبِ الخَمسِ سِتّا لَم یَقوَ ، وعَلی صاحِبِ السِّتِّ سَبعا لَم یَقوَ ، وعَلی هذِهِ الدَّرَجاتُ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل وَضَعَ الإِیمانَ عَلی سَبعَهِ أسهُمٍ : عَلَی البِرِّ وَالصِّدقِ وَالیَقینِ وَالرِّضا وَالوَفاءِ وَالعِلمِ وَالحِلمِ ، ثُمَّ قَسَّمَ ذلِکَ بَینَ النّاسِ ، فَمَن جَعَلَ فیهِ هذِهِ السَّبعَهَ الأَسهُمِ فَهُوَ کامِلٌ مُحتَمِلٌ ، وقَسَّمَ لِبَعضِ النّاسِ السَّهمَ ولِبَعضٍ السَّهمَینِ ولِبَعضٍ الثَّلاثَهَ حَتَّی انتَهَوا إلَی السَّبعَهِ . ثُمَّ قالَ : لا تَحمِلوا عَلی صاحِبِ السَّهمِ سَهمَینِ ، ولا عَلی صاحِبِ السَّهمَینِ ثَلاثَهً فَتَبهَضوهُم (3) ثُمَّ قالَ : کَذلِکَ حَتّی یَنتَهِیَ إلَی السَّبعَهِ . (4)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 189 ، غرر الحکم : ج 4 ص 433 ح 6592 ولیس فیه ذیله ، بحار الأنوار : ج 69 ص 227 ح 19 .
2- .الکافی: ج 2 ص 45 ح 3 عن سدیر ، بحارالأنوار : ج 69 ص 167 ح 6 .
3- .بَهَضَه : شقّ علیه (لسان العرب : ج 7 ص 122 «بهض») .
4- .الکافی : ج 2 ص 42 ح 1 ، الخصال : ص 354 ح 35 کلاهما عن عمّار بن أبی الأحوص ، أعلام الدین : ص 97 ، مشکاه الأنوار : ص 420 ح 1413 کلّهانحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 159 ح 1 .

ص: 259



ب - پرهیز از تحمیل

امام علی علیه السلام :قسمتی از ایمان ، در دل ها استوار و پا برجاست و قسمتی از آن ، میان دل ها و سینه ها ، تا مدّتی معلوم (زمان مرگ) ، عاریت است . پس اگر از کسی بیزارید ، او را وا گذارید ، تا مرگش فرا رسد . (1) از آن هنگام است که بیزاری جستن [از آنها که سزاوار بیزاری اند] ، روا می شود .

ب پرهیز از تحمیلامام باقر علیه السلام :مؤمنان ، دارای درجات اند . بعضی از آنان ، یک درجه دارند ؛ بعضی دو درجه ، بعضی سه درجه ، بعضی چهار درجه ، بعضی پنج درجه ، بعضی شش درجه ، و بعضی هفت درجه . بنا بر این ، اگر خواسته باشی بر آن که یک درجه دارد ، دو درجه بار کنی ، تاب نمی آورد . اگر بر آن که دو درجه دارد ، سه درجه بار کنی ، تاب نمی آورد . اگر بر آن که سه درجه دارد ، چهار درجه بار کنی ، تاب نمی آورد . اگر بر آن که چهار درجه دارد ، پنج درجه بار کنی ، تاب نمی آورد . اگر بر آن که پنج درجه دارد ، شش درجه بار کنی ، تاب نمی آورد و اگر بر آن که شش درجه دارد ، هفت درجه بار کنی ، تاب نمی آورد . درجات ، این گونه اند .

امام صادق علیه السلام :خداوند عز و جل ایمان را هفت بهره قرار داد : نیکوکاری و راستگویی و یقین و خرسندی و وفاداری و دانایی و بردباری . سپس آنها را میان مردم قسمت کرد . پس در هر کس همه این هفت بهره را قرار داد ، او کامل است و بار کامل ایمان را به دوش می کشد . به برخی از مردم ، تنها یک بهره داد ؛ به برخی دو بهره ، به برخی سه بهره ، تا به هفت بهره رسند . به کسی که یک بهره دارد ، دو بهره بار مکنید و به کسی که دو بهره دارد ، سه بهره بار مکنید ، که در این صورت ، بر آنان فشار وارد می آورید . و به همین سان است تا به هفت بهره برسد .

.

1- .یعنی : در باره کفر و ایمان او حکم نکنید . شاید در آخرین لحظه ، ایمان استوار و حقیقی پیدا کند .

ص: 260

ج اِستِعمالُ الرِّفقِ فِی الدَّعوَهِالکافی عن عبد العزیز القراطیسی :قالَ لی أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : یا عَبدَ العَزیزِ إنَّ الإِیمانَ عَشرُ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَهِ السُّلَّمِ یُصعَدُ مِنهُ مِرقاهً (1) بَعدَ مِرقاهٍ ، فَلا یَقولَنَّ صاحِبُ الاِثنَینِ لِصاحِبِ الواحِدِ لَستَ عَلی شَیءٍ حَتّی یَنتَهِیَ إلَی العاشِرِ ، فَلا تُسقِط مَن هُوَ دونَکَ فَیُسقِطَکَ مَن هُوَ فَوقَکَ ، وإذا رَأَیتَ مَن هُوَ أسفَلُ مِنکَ بِدَرَجَهٍ فَارفَعهُ إلَیکَ بِرِفقٍ ولا تَحمِلَنَّ عَلَیهِ ما لا یُطیقُ فَتَکسِرَهُ ، فَإِنَّ مَن کَسَرَ مُؤمِنا فَعَلَیهِ جَبرُهُ . (2)

الخصال عن عمّار بن أبی الأحوص :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّ عِندَنا أقواما یَقولونَ بِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام ویُفَضِّلونَهُ عَلَی النّاسِ کُلِّهِم ، ولَیسَ یَصِفونَ ما نَصِفُ مِن فَضلِکُم ، أنَتَوَلّاهُم ؟ فَقالَ لی : نَعَم فِی الجُملَهِ ، ألَیسَ عِندَ اللّهِ ما لَم یَکُن عِندَ رَسولِ اللّهِ ، ولِرَسولِ اللّهِ عِندَ اللّهِ ما لَیسَ لَنا ، وعِندَنا ما لَیسَ عِندَکُم ، وعِندَکُم ما لَیسَ عِندَ غَیرِکُم ؟ إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی وَضَعَ الإِسلامَ عَلی سَبعَهِ أسهُمٍ : عَلَی الصَّبرِ وَالصِّدقِ وَالیَقینِ وَالرِّضا وَالوَفاءِ وَالعِلمِ وَالحِلمِ ، ثُمَّ قَسَّمَ ذلِکَ بَینَ النّاسِ ، فَمَن جَعَلَ فیهِ هذِهِ السَّبعَهَ الأَسهُمِ فَهُوَ کامِلُ الإِیمانِ مُحتَمِلٌ ، ثُمَّ قَسَّمَ لِبَعضِ النّاسِ السَّهمَ ولِبَعضٍ السَّهمَینِ ولِبَعضٍ الثَّلاثَهَ الأَسهُمِ ولِبَعضٍ الأَربَعَهَ الأَسهُمِ ولِبَعضٍ الخَمسَهَ الأَسهُمِ ولِبَعضٍ السِّتَّهَ الأَسهُمِ ولِبَعضٍ السَّبعَهَ الأَسهُمِ ، فَلا تَحمِلوا عَلی صاحِبِ السَّهمِ سَهمَینِ ، ولا عَلی صاحِبِ السَّهمَینِ ثَلاثَهَ أسهُمٍ ، ولا عَلی صاحِبِ الثَّلاثَهِ أربَعَهَ أسهُمٍ ، ولا عَلی صاحِبِ الأَربَعَهِ خَمسَهَ أسهُمٍ ، ولا عَلی صاحِبِ الخَمسَهِ سِتَّهَ أسهُمٍ ، ولا عَلی صاحِبِ السِّتَّهِ سَبعَهَ أسهُمٍ ، فَتُثقِلوهُم وتُنَفِّروهُم ، ولکِن تَرَفَّقوا بِهِم وسَهِّلوا لَهُمُ المَدخَلَ ، وسَأَضرِبُ لَکَ مَثَلاً تَعتَبِرُ بِهِ : إنَّهُ کانَ رَجُلٌ مُسلِمٌ وکانَ لَهُ جارٌ کافِرٌ ، وکانَ الکافِرُ یُرافِقُ المُؤمِنَ ، فَأَحَبَّ المُؤمِنُ لِلکافِرِ الإِسلامَ ولَم یَزَل یُزَیِّنُ الإِسلامَ ویُحَبِّبُهُ إلَی الکافِرِ حَتّی أسلَمَ ، فَغَدا عَلَیهِ المُؤمِنُ فَاستَخرَجَهُ مِن مَنزِلِهِ فَذَهَبَ بِهِ إلَی المَسجِدِ لِیُصَلِّیَ مَعَهُ الفَجرَ فی جَماعَهٍ ، فَلَمّا صَلّی قالَ لَهُ : لَو قَعَدنا نَذکُرُ اللّهَ عز و جلحَتّی تَطلُعَ الشَّمسُ ، فَقَعَدَ مَعَهُ فَقالَ لَهُ : لَو تَعَلَّمتَ القُرآنَ إلی أن تَزولَ الشَّمسُ وصُمتَ الیَومَ کانَ أفضَلَ ، فَقَعَدَ مَعَهُ وصامَ حَتّی صَلَّی الظُّهرَ وَالعَصرَ ، فَقالَ : لَو صَبَرتَ حَتّی تُصَلِّیَ المَغرِبَ وَالعِشاءَ الآخِرَهَ کانَ أفضَلَ ، فَقَعَدَ مَعَهُ حَتّی صَلَّی المَغرِبَ وَالعِشاءَ الآخِرَهَ ، ثُمَّ نَهَضا وقَد بَلَغَ مَجهودَهُ وحُمِلَ عَلَیهِ ما لا یُطیقُ ، فَلَمّا کانَ مِنَ الغَدِ غَدا عَلَیهِ وهُوَ یُریدُ بِهِ مِثلَ ما صَنَعَ بِالأَمسِ فَدَقَّ عَلَیهِ بابَهُ ثُمَّ قالَ لَهُ : اُخرُج حَتّی نَذهَبَ إلَی المَسجِدِ ، فَأَجابَهُ أنِ انصَرِف عَنّی فَإِنَّ هذا دینٌ شَدیدٌ لا اُطیقُهُ . فَلا تَخرَقوا بِهِم ، أما عَلِمتَ أنَّ إمارَهَ بَنی اُمَیَّهَ کانَت بِالسَّیفِ وَالعَسفِ وَالجَورِ ، وأنَّ إمارَتَنا بِالرِّفقِ وَالتَّأَلُّفِ وَالوَقارِ وَالتَّقِیَّهِ وحُسنِ الخُلطَهِ وَالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ ، فَرَغِّبُوا النّاسَ فی دینِکُم وفیما أنتُم فیهِ . (3)

.

1- .المرقاه : الدرجه (لسان العرب : ج 14 ص 332 «رقا») .
2- .الکافی : ج 2 ص 45 ح 2 ، الخصال : ص 447 ح 48 بزیاده «وکان المقداد فی الثامنه وأبوذرّ فی التاسعه وسلمان فی العاشره» فی آخره و ح 49 نحوه ،بحارالأنوار : ج 22 ص 351 ح 75 .
3- .الخصال : ص 354 ح 35 ، مشکاه الأنوار : ص 164 ح 428 ، بحارالأنوار : ج 69 ص 169 ح 11 .

ص: 261



ج - دعوت کردن با نرمش و مدارا

ج دعوت کردن با نرمش و مداراامام صادق علیه السلام خطاب به عبد العزیز قراطیسی :ای عبد العزیز! ایمان ، مانند نردبانی است که ده پلّه دارد و از آن ، پلّه پلّه بالا می روند . بنا بر این ، کسی که در پلّه دوم است ، نباید به آن که در پلّه اوّل است ، بگوید : تو اهمّیتی نداری . [و همچنین] تا برسد به دهمی [که او هم نباید به پایین تر از خود ، چنین سخنی بگوید] . پس آن را که در پلّه پایین تر از توست ، نینداز ، که بالاتر از تو نیز تو را می اندازد . اگر دیدی کسی یک پلّه از تو پایین تر است ، با ملایمت ، او را به سوی خود بالا کشان و فراتر از توانش ، بر او بار مکن ، که او را می شکنی و البتّه هر کس مؤمنی را بشکند ، باید شکستگیِ او را ببندد .

الخصال به نقل از عمّار بن ابی احوص :به امام صادق علیه السلام گفتم : نزد ما گروه هایی هستند که به امیر مؤمنان معتقدند و او را از همه مردم ، برتر می دانند ؛ ولی به فضیلتی که ما برای شما قائلیم ، معتقد نیستند . آیا آنان را از خود بدانیم؟ فرمود : «اجمالاً آری . مگر نه این است که خداوند ، اوصافی دارد که پیامبر خدا نداشت ، و پیامبر خدا در نزد خداوند ، درجاتی داشت که ما نداریم ، و ما درجاتی داریم که شما ندارید ، و شما نیز درجاتی دارید که غیر شما ندارند؟! خداوند تبارک و تعالی اسلام را هفت بهره قرار داد : شکیبایی و راستی و یقین و خرسندی و وفاداری و دانش و بردباری . سپس آنها را میان مردم قسمت کرد . پس کسی که همه این هفت بهره را به او داد ، او مؤمن کامل است و تحمّل دارد . همچنین به برخی از مردم ، یک بهره داد ، به برخی دو بهره ، به برخی سه بهره ، به برخی چهار بهره ، به برخی پنج بهره ، به برخی شش بهره ، و به برخی هفت بهره . پس بر کسی که یک بهره دارد ، دو بهره بار نکنید و بر آن که دو بهره دارد ، سه بهره ، و بر آن که سه بهره دارد ، چهار بهره ، و بر آن که چهار بهره دارد ، پنج بهره ، و بر آن که پنج بهره دارد ، شش بهره ، و بر آن که شش بهره دارد ، هفت بهره بار نکنید زیرا در این صورت ، آنان را گران بار می کنید و می رمانید ؛ بلکه با آنان ، نرمی [و مدارا] کنید و راه های ورود را برایشان هموار سازید . برایت مثالی بزنم تا از آن ، درس بگیری : مرد مسلمانی بود که همسایه ای کافر داشت و آن کافر ، با مؤمن رفاقت می کرد . مرد مؤمن از خوبی های اسلام ، برای کافر می گفت و پیوسته از آن تعریف و تمجید می کرد ، تا آن که علاقه او را به اسلام جلب کرد و مرد کافر ، مسلمان شد . صبح فردا مؤمن رفت و او را از خانه اش بیرون آورد و به مسجد برد تا نماز صبح را با جماعت بخوانند . نماز را که خواند ، به او گفت : بهتر است بنشینیم و به ذکر خدا مشغول شویم ، تا آفتاب طلوع کند . او هم نشست . بعد گفت : اگر تا زوال خورشید ، به آموختن قرآن بپردازی و امروز را روزه بداری ، بهتر است . او هم نشست و روزه گرفت ، تا آن که نماز ظهر و عصر را خواند . باز آن مؤمن گفت : اگر شکیبایی کنی تا نماز مغرب و عشا را نیز بخوانی ، بهتر است . او نشست ، تا آن که نماز مغرب و عشا را هم خواند . آن گاه ، در حالی برخاستند که برای آن تازه مسلمان ، دیگر رمقی نمانده و بیش از توانش ، بر او بار شده بود . فردای آن روز ، دوباره مرد مؤمن نزد او رفت تا با وی چنان کند که دیروز کرده بود . درِ خانه اش را کوبید و گفت : بیرون بیا تا به مسجد رویم . آن مرد پاسخ داد : از نزد من برو ؛ زیرا این دین ، دین سختی است و من تحمّل آن را ندارم . بنا بر این ، بر آنان [که همه عقاید شما را باور ندارند ،] سخت مگیرید و خشونت نورزید . مگر نمی دانی که امارت بنی امیّه ، با شمشیر و زور و ستم بود ؛ ولی امارت ما با ملایمت و دوستی و وقار و تقیّه و حسن رفتار و پارسایی و کوشش است؟ پس مردم را به دین خود و عقیده ای که دارید ، مشتاق سازید» .

.


ص: 262

الکافی عن یعقوب بن الضحّاک عن رجل من أصحابنا سرّاج وکانَ خادِما لِلإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام ، قالَ :بَعَثَنی أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام فی حاجَهٍ وهُوَ بِالحیرَهِ (1) أنَا وجَماعَهً مِن مَوالیهِ . قالَ : فَانطَلَقنا فیها ، ثُمَّ رَجَعنا مُغتَمّینَ (2) ، قالَ : وکانَ فِراشی فِی الحائِرِ الَّذی کُنّا فیهِ نُزولاً ، فَجِئتُ وأنَا بِحالٍ (3) فَرَمَیتُ بِنَفسی . فَبَینا أنَا کَذلِکَ إذا أنَا بِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام قَد أقبَلَ . قالَ : فَقالَ : قَد أتَیناکَ أو قالَ : جِئناکَ فَاستَوَیتُ جالِسا ، وجَلَسَ عَلی صَدرِ فِراشی ، فَسَأَلَنی عَمّا بَعَثَنی لَهُ فَأَخبَرتُهُ ، فَحَمِدَ اللّهَ. ثُمَّ جَری ذِکرُ قَومٍ ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ إنّا نَبرَأُ مِنهُم ، إنَّهُم لا یَقولونَ ما نَقولُ ! قالَ : فَقالَ : یَتَوَلَّونا ولا یَقولونَ ما تَقولونَ تَبرَؤونَ مِنهُم ؟! قالَ : قُلتُ : نَعَم ، قالَ : فَهُوَ ذا عِندَنا ما لَیسَ عِندَکُم ، فَیَنبَغی لَنا أن نَبرَأَ مِنکُم ؟ قالَ : قُلتُ : لا ، جُعِلتُ فِداکَ ، قالَ : وهُوَ ذا عِندَ اللّهِ ما لَیسَ عِندَنا أفَتَراهُ اطَّرَحَنا ؟ قالَ : قُلتُ : لا وَاللّهِ جُعِلتُ فِداکَ، ما نَفعَلُ ؟ قالَ : فَتَوَلَّوهُم ولا تَبرَؤوا مِنهُم ، إنَّ مِنَ المُسلِمینَ مَن لَهُ سَهمٌ ، ومِنهُم مَن لَهُ سَهمانِ ، ومِنهُم مَن لَهُ ثَلاثَهُ أسهُمٍ ، ومِنهُم مَن لَهُ أربَعَهُ أسهُمٍ ، ومِنهُم مَن لَهُ خَمسَهُ أسهُمٍ ، ومِنهُم مَن لَهُ سِتَّهُ أسهُمٍ ، ومِنهُم مَن لَهُ سَبعَهُ أسهُمٍ ، فَلَیسَ یَنبَغی أن یُحمَلَ صاحِبُ السَّهمِ عَلی ما عَلَیهِ صاحِبُ السَّهمَینِ ، ولا صاحِبُ السَّهمَینِ عَلی ما عَلَیهِ صاحِبُ الثَّلاثَهِ ، ولا صاحِبُ الثَّلاثَهِ عَلی ما عَلَیهِ صاحِبُ الأَربَعَهِ ، ولا صاحِبُ الأَربَعَهِ عَلی ما عَلَیهِ صاحِبُ الخَمسَهِ ، ولا صاحِبُ الخَمسَهِ عَلی ما عَلَیهِ صاحِبُ السِّتَّهِ ، ولا صاحِبُ السِّتَّهِ عَلی ما عَلَیهِ صاحِبُ السَّبعَهِ . وسَأَضرِبُ لَکَ مَثَلاً : إنَّ رَجُلاً کانَ لَهُ جارٌ وکانَ نَصرانِیّاً فَدَعاهُ إلَی الإِسلامِ وزَیَّنَهُ لَهُ فَأَجابَهُ ، فَأَتاهُ سُحَیرا (4) فَقَرَعَ عَلَیهِ البابَ فَقالَ لَهُ : مَن هذا ؟ قالَ : أنَا فُلانٌ ، قالَ : وما حاجَتُکَ ؟ فَقالَ : تَوَضَّأ وَالبَس ثَوبَیکَ ومُرَّ بِنا إلَی الصَّلاهِ ، قالَ : فَتَوَضَّأَ ولَبِسَ ثَوبَیهِ وخَرَجَ مَعَهُ ، قالَ : فَصَلَّیا ما شاءَ اللّهُ ثُمَّ صَلَّیَا الفَجرَ ثُمَّ مَکَثا حَتّی أصبَحا ، فَقامَ الَّذی کانَ نَصرانِیّا یُریدُ مَنزِلَهُ ، فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : أینَ تَذهَبُ؟ النَّهارُ قَصیرٌ وَالَّذی بَینَکَ وبَینَ الظُّهرِ قَلیلٌ؟ قالَ : فَجَلَسَ مَعَهُ إلی أن صَلَّی الظُّهرَ ، ثُمَّ قالَ : وما بَینَ الظُّهرِ وَالعَصرِ قَلیلٌ فَاحتَبَسَهُ حَتّی صَلَّی العَصرَ ، قالَ : ثُمَّ قامَ وأرادَ أن یَنصَرِفَ إلی مَنزِلِهِ فَقالَ لَهُ : إنَّ هذا آخِرُ النَّهارِ وأقَلُّ مِن أوَّلِهِ فَاحتَبَسَهُ حَتّی صَلَّی المَغرِبَ ، ثُمَّ أرادَ أن یَنصَرِفَ إلی مَنزِلِهِ فَقالَ لَهُ : إنَّما بَقِیَت صَلاهٌ واحِدَهٌ قالَ : فَمَکَثَ حَتّی صَلَّی العِشاءَ الآخِرَهَ ثُمَّ تَفَرَّقا . فَلَمّا کانَ سُحَیرا غَدا عَلَیهِ فَضَرَبَ عَلَیهِ البابَ فَقالَ : مَن هذا ؟ قالَ : أنَا فُلانٌ ، قالَ : وما حاجَتُکَ ؟ قالَ : تَوَضَّأ وَالبَس ثَوبَیکَ وَاخرُج بِنا فَصَلِّ ، قالَ : اُطلُب لِهذَا الدّینِ مَن هُوَ أفرَغُ مِنّی وأنَا إنسانٌ مِسکینٌ وعَلَیَّ عِیالٌ ! فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : أدخَلَهُ فی شَیءٍ أخرَجَهُ مِنهُ أو قالَ : أدخَلَهُ مِن مِثلِ ذِه وأخرَجَهُ مِن مِثلِ هذا . (5)

.

1- .مکان قرب الکوفه ، کان منزل ملوک المناذره (اُنظر : معجم البلدان : ج 2 ص 328) .
2- .قال العلّامه المجلسی رحمه الله: «مُعتِمّینَ» الظاهر أنّه بالعین المهمَله علی بناء الإفعال أو التفعیل . فی القاموس : العَتَمَه : ثُلث اللیل الأوّل بعد غیبوبه الشفق، أو وقت صلاه العشاء الآخره، وأعتَمَ وعتم : سار فیها ... انتهی. أی رجعنا داخلین فی وقت العتمه . وفی أکثر النسخ بالغین المعجمه ؛ من الغمّ (مرآه العقول : ج 7 ص 274) .
3- .أی بحال سوء من الغمّ (الوافی : ج 3 ص 29) .
4- .وهو تصغیر السحر ؛ وهو سدس آخر اللیل أو ساعه آخر اللیل . وقیل : قبیل الصبح (مرآه العقول : ج 7 ص 276) .
5- .الکافی : ج 2 ص 43 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 161 ح 2 وراجع : المیزان فی تفسیر القرآن : ج 1 ص 301 .

ص: 263

الکافی به نقل از یعقوب بن ضحّاک ، از مردی چرمْدوز از همکیشان ما ، که خدمتکار امام صادق علیه السلام بود :زمانی که امام صادق علیه السلام در حیره (1) بود ، مرا با جمعی از دوستانش ، در پیِ کاری فرستاد . ما پیِ آن کار رفتیم و دیروقت (2) باز گشتیم . فرش و بستر من ، در سَردابی بود که آن جا اُتراق کرده بودیم . من خسته و کوفته آمدم و خودم را انداختم . در همین حال ، دیدم که امام صادق علیه السلام آمد و فرمود : «ما پیش تو آمدیم» . (3) من راست نشستم و ایشان بالای بستر من نشست و از کاری که مرا در پیِ آن فرستاده بود ، پرسید . من هم گزارش دادم و ایشان خدا را سپاس گفت . سپس سخن از گروهی به میان آمد و من گفتم : قربانت گردم! ما از آنان بیزاری می جوییم ؛ (4) چون به چیزهایی که ما معتقدیم ، اعتقاد ندارند . امام صادق علیه السلام فرمود : «آنها ما را دوست دارند ؛ ولی چون عقیده شما را ندارند ، از ایشان بیزاری می جویید؟» . گفتم : آری . فرمود : «ما هم چیزهایی داریم که شما ندارید . پس سزاوار است که از شما بیزاری بجوییم؟!» . گفتم : نه ، قربانت گردم ! فرمود : «و خدا هم چیزهایی دارد که ما نداریم . پس به نظر تو ، خداوند ، ما را دور انداخته است؟!» . گفتم : نه ، به خدا . فدایت شوم ! چه کنیم؟ فرمود : «آنها را خودی بدانید و از ایشان بیزاری نجویید . برخی از مسلمانان ، تنها یک بهره [از ایمان ]دارند ، برخی دو بهره ، برخی سه بهره ، برخی چهار بهره ، برخی پنج بهره ، برخی شش بهره ، و برخی هفت بهره . بنا بر این ، نباید کسی را که یک بهره دارد ، به آنچه در خور دارنده دو بهره است ، وا داشت ، یا کسی را که دو بهره دارد ، به آنچه در خورِ دارنده سه بهره است ، وا داشت ، یا کسی را که سه بهره دارد ، به آنچه در خورِ دارنده چهار بهره است ، واداشت ، یا کسی را که چهار بهره دارد ، به آنچه در خورِ دارنده پنج بهره است ، وا داشت ، یا کسی را که پنج بهره دارد ، به آنچه در خورِ دارنده شش بهره است ، وا داشت ، یا کسی را که شش بهره دارد ، به آنچه در خورِ دارنده هفت بهره است ، وا داشت . برایت مثالی بزنم : مردی [مؤمن] ، همسایه ای نصرانی داشت . او را به اسلام دعوت کرد و از محاسن آن برایش گفت ، تا آن که مسلمان شد . سحرگاه ، نزد او رفت و در زد . تازه مسلمان گفت : کیست ؟ مرد مؤمن گفت : منم ، فلانی . گفت : چه کار داری ؟ گفت : وضو بگیر و لباس هایت را بپوش و با ما به نماز [جماعت] بیا . او وضو گرفت و لباس پوشید و با او رفت . آن دو ، قدری نماز خواندند و سپس نماز صبح را به جا آوردند و ماندند ، تا هوا روشن شد . آن که پیش تر نصرانی بود ، برخاست تا به منزلش برود . مرد مسلمان گفت : کجا می روی؟ روز ، کوتاه است و چیزی تا ظهر نمانده . او هم نشست ، تا آن که نماز ظهر را هم خواند . مرد مسلمان گفت : تا نماز عصر هم چیزی نمانده است . و او را نگه داشت تا نماز عصر را هم خواند . سپس برخاست تا به منزلش برود . مرد مسلمان گفت : اکنون ، آخرِ روز است و چیزی به پایان آن نمانده . و او را نگه داشت ، تا نماز مغرب را هم خواند ، و خواست به منزلش برود که آن مرد گفت : تنها یک نماز دیگر ، باقی مانده است . مرد تازه مسلمان ، ماند تا نماز عشا را نیز خواند و آن گاه ، از هم جدا شدند . سحرگاه روز بعد ، باز به سراغ او رفت و درِ خانه اش را کوبید . مرد گفت : کیست؟ گفت : منم ، فلانی . گفت : چه کار داری ؟ گفت : وضو بگیر و لباس هایت را بپوش و با ما بیا نماز بخوان . مرد تازه مسلمان گفت : برو برای این دین ، شخصی بیکارتر از من بیاب . منِ بیچاره ، زن و بچّه دارم» . امام صادق علیه السلام فرمود : «بدین ترتیب ، او را وارد همان چیزی (دینی) کرد که از آن ، بیرونش آورده بود» یا فرمود (5) : «او را از این [در] وارد کرد و از این یکی ، بیرون راند» . (6)

.

1- .شهری در شمال جزیره العرب ، که بقایای آن ، در جنوب عراقِ امروز (استان نجف) ، واقع است .
2- .در بعضی نسخه ها ، واژه «معتمین» آمده که به معنای وقت نماز عشاست . (یادداشت محقّق الکافی) .
3- .به اصطلاح ، «یا اللّه » گفت تا وارد شود .
4- .در بعضی نسخه ها آمده است : «من از آنان بیزاری می جویم» .
5- .تردید ، از راوی است .
6- .ر . ک : المیزان فی تفسیر القرآن : ج 1 ص 301 (توضیحی در باره درجات اسلام و ایمان) .

ص: 264

. .


ص: 265

. .


ص: 266

. .


ص: 267

. .


ص: 268

الفصل السّادس : آثار الإیمان وبرکاته6 / 1المَعرِفَهُالکتاب«وَ مَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ» . (1)

«وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الإِیمانُ عُریانٌ ، ولِباسُهُ التَّقوی ، وزینَتُهُ الحَیاءُ ، ومالُهُ الفِقهُ ، وثَمَرَتُهُ العِلمُ. (3)

الإمام علیّ علیه السلام :هُدِیَ مَن أخلَصَ إیمانَهُ . (4)

.

1- .التغابن : 11 .
2- .الجمعه : 2 . البقره : 129 و 151 ، آل عمران : 164 .
3- .الفردوس : ج 1 ص 112 ح 380 عن ابن مسعود ، إحیاء العلوم : ج 1 ص 13 ولیس فیه «وماله الفقه» ، کنز العمّال :ج 1 ص 40 ح 87 نقلاً عن الخرائطی فی مکارم الأخلاق عن وهب بن منبّه ولیس فیه «وثمرته العلم» ؛ الأمالی للشجری : ج 1 ص 15 عن ابن مسعود وفیه «رأسه» بدل «زینته» .
4- .غرر الحکم : ج 6 ص 193 ح 10015 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 511 ح 9301 .

ص: 269



فصل ششم: آثار و برکات ایمان

6 / 1 شناخت

فصل ششم: آثار و برکات ایمان6 / 1شناختقرآن«و کسی که به خدا ایمان بیاورد ، [خداوند ،] دلش را هدایت می کند» .

«و کتاب و حکمت را بدیشان [که ایمان آورند ،] می آموزد» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان[ِ تنها] ، برهنه است . جامه آن ، پرهیزگاری است ، زیورش آزرم ، دارایی اش آگاهی و میوه اش دانش .

امام علی علیه السلام :کسی که ایمانش را ناب گرداند ، ره یافته است .

.


ص: 270

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ القَلبَ لَیَتَرَجَّجُ (1) فیما بَینَ الصَّدرِ وَالحَنجَرَهِ حَتّی یُعقَدَ عَلَی الإِیمانِ ، فَإِذا عُقِدَ عَلَی الإِیمانِ قَرَّ ، وذلِکَ قَولُ اللّهِ عز و جل : « وَ مَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ» . (2)

6 / 2مَکارِمُ الأَخلاقِالکتاب«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ» . (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّما بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الأَخلاقِ. (4)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّما بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ صالِحَ الأَخلاقِ. (5)

عنه صلی الله علیه و آله :بُعِثتُ بِمَکارِمِ الأَخلاقِ ومَحاسِنِها. (6)

.

1- .الرَّجُّ : التحرّک والاهتزاز (القاموس المحیط : ج 1 ص 190 «رجج») .
2- .الکافی : ج 2 ص 421 ح 4 ، المحاسن : ج 1 ص 388 ح 865 کلاهما عن أبی بصیر ، بحار الأنوار : ج 68 ص 255 ح 13 .
3- .الجمعه : 2 وراجع : البقره 129 و 151 و آل عمران : 164 .
4- .السنن الکبری : ج 10 ص 323 ح 20782 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 193 ح 1165 کلاهما عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 11 ص 420 ح 31969 ؛ مجمع البیان : ج 10ص 500 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 210 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 323 ح 8961 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 670 ح 4221 کلاهما عن أبی هریره ، السنن الکبری : ج 10 ص 323ح 20783 ، کنز العمّال : ج 11 ص 425 ح 31996 .
6- .الأمالی للطوسی : ص 596 ح 1234 عن إسحاق بن جعفر عن الإمام الکاظم عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام ، مشکاه الأنوار : ص 425 ح 1423عن الإمام زین العابدین علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 16 ص 287 ح 142 .

ص: 271



6 / 2 خوی های والا

امام صادق علیه السلام :دل در میان سینه و نای ، نا آرامی می کند ، تا آن گاه که با ایمان ، گره خورَد و چون با ایمان گره خورد ، آرام می گیرد ، و این است [معنای ]سخن خداوند عز و جل که : «هر که به خدا ایمان آورَد ، [خدا] دلش را هدایت می کند» .

6 / 2خوی های والاقرآن«اوست آن کس که در میان بی سوادان ، فرستاده ای از خودشان بر انگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت را بدیشان بیاموزد، و [ آنان ] قطعاً پیش از آن ، در گم راهی آشکاری بودند» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من ، در حقیقت ، برای این بر انگیخته شدم که خوی های والا را کامل کنم .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من بر انگیخته شده ام تا خوی های خوب را کامل سازم .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من با خوی های والا و زیبا بر انگیخته شده ام .

.


ص: 272

عنه صلی الله علیه و آله :بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ حُسنَ الأَخلاقِ. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ مِن أعَفِّ النّاسِ قِتلَهً (2) أهلَ الإِیمانِ. (3)

الإمام علیّ علیه السلام :حَیاءُ الرَّجُلِ مِن نَفسِهِ ثَمَرَهُ الإِیمانِ. (4)

عنه علیه السلام :لا یَصدُقُ إیمانُ عَبدٍ حَتّی یَکونَ بِما فی یَدِ اللّهِ أوثَقَ مِنهُ بِما فی یَدِهِ. (5)

عنه علیه السلام :ثَمَرَهُ الإِیمانِ الرَّغبَهُ فِی دارِ البَقاءِ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام :مِنَ الإِیمانِ حُسنُ الخُلُقِ وإطعامُ الطَّعامِ . (7)

.

1- .الموطّأ : ج 2 ص 904 ح 8 ، الطبقات الکبری : ج 1 ص 193 کلاهما عن مالک بن أنس ، کنز العمّال : ج 3 ص 16 ح 5218 .
2- .قوله: «أعفّ» أفعل التفضیل من عفَّ عَفّا وعفافا وعفَّهً؛ أی کَفّ عمّا لا یحلّ ویجمل . «قِتلَهً» بکسر القاف : هیئه القتل. أی اکفّهم وأرحمهم مَن لا یتعدّی فی هیئه القتل التی لا یحلّ فعلها من تشویه المقتول وإطاله تعذیبه أهلُ الإیمان ؛ لما جَعَلَ اللّه فی قلوبهم من الرحمه والشفقه لجمیع خلقه، بخلاف أهل الکفر (عون المعبود : ج 7 ص 235) .
3- .سنن ابن ماجه : ج 2 ص 894 ح 2681 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 45 ح 3728 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 10 ص 22 ح 18232 ، مسند أبی یعلی : ج 5ص 8 ح 4953 کلّها عن ابن مسعود ، کنز العمّال : ج 15 ص 12 ح 39848 .
4- .غرر الحکم : ج 3 ص 418 ح 4944 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 231 ح 4428 .
5- .نهج البلاغه : الحکمه 310 ، غرر الحکم : ج 6 ص 417 ح 10850 ، بحارالأنوار : ج 67 ص 314 ح 49 ؛ کنز العمّال : ج 6 ص 572 ح 16976 نقلاً عن العسکری .
6- .غرر الحکم : ج 3 ص 334 ح 4652 ؛ عیون الحکم والمواعظ : ص 208 ح 4155 .
7- .الکافی : ج 4 ص 50 ح 2 ، المحاسن : ج 2 ص 145 ح 1379 کلاهما عن حمّاد بن عثمان ، بحارالأنوار : ج 71 ص 392 ح 56 ؛ تاریخ دمشق : ج 17 ص168 ح 4081 ولیس فیه «وإطعام الطعام» ؛ کنز العمّال : ج 3 ص 14 ح 5206 نقلاً عن الخرائطی فی مکارم الأخلاق عن أبی هریره عنه صلی الله علیه و آله وفیه «إنّ من أکمل الإیمان حسن الخلق» .

ص: 273

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من بر انگیخته شده ام تا خوی های نیک را کامل کنم .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :باملاحظه ترینِ مردم در نحوه کشتن ، اهل ایمان اند . (1)

امام علی علیه السلام :حیا داشتن انسان از خود ، ثمره ایمان است .

امام علی علیه السلام :ایمان هیچ بنده ای واقعی نیست ، مگر آن گاه که به آنچه در دست خداست ، بیشتر اطمینان داشته باشد تا به چیزی که در دست خود اوست .

امام علی علیه السلام :ثمره ایمان ، رغبت داشتن به سرای جاویدان است .

امام صادق علیه السلام :خوش خلقی و سفره داری ، از ایمان اند .

.

1- .یعنی: مؤمنان در جنگ و کشتن دشمن ، و حتّی کشتن حیوان ، از زجرکُش کردن و مُثله کردن و امثال آن ، خودداری می ورزند .

ص: 274

6 / 3التَّجَنُّبُ عَنِ البَغیُالکتاب«وَ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ قَلِیلٌ مَّا هُمْ» . (1)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :کَیفَ أظلِمُ أحَدا لِنَفسٍ یُسرِعُ إلَی البِلی قُفولُها ، ویَطولُ فِی الثَّری حُلولُها. (2)

الإمام الصادق علیه السلام :عَجَبٌ لِمَن أیقَنَ أنَّ البَعثَ حَقٌّ کَیفَ یَظلِمُ. (3)

6 / 4التَّجَنُّبُ عَنِ الکَذِبِالکتاب«إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِایَاتِ اللَّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ» . (4)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یُطبَعُ المُؤمِنُ عَلی کُلِّ خَصلَهٍ ، ولا یُطبَعُ عَلَی الکَذِبِ ولا عَلَی الخِیانَهِ . (5)

.

1- .ص : 24 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 224 ، الصراط المستقیم : ج 1 ص 163 نحوه، بحار الأنوار : ج 41 ص 162 ح 57 .
3- .علل الشرائع: ص 62 ح 1 عن محمّد بن عماره ، بحار الأنوار : ج 13 ص 288 ح 4 .
4- .النحل : 105 .
5- .تحف العقول : ص 55 ، بحارالأنوار : ج 77 ص 158 ح 150 .

ص: 275



6 / 3 پرهیز از ستم کردن

6 / 4 پرهیز از دروغ بستن

6 / 3پرهیز از ستم کردنقرآن«بسیاری از شریکان ، به یکدیگر ستم می کنند ، مگر کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند ، و اینان بسی اندک اند» .

حدیثامام علی علیه السلام :چگونه برای تنی که به سوی فرسودگی می شتابد و دیرگاهی زیر خاک خواهد ماند ، بر کسی ستم کنم ؟!

امام صادق علیه السلام :در شگفتم از کسی که یقین دارد رستاخیز راست است ، که چگونه ستم می کند!

6 / 4پرهیز از دروغ بستنقرآن«تنها کسانی دروغ می بندند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود ، دروغگویند» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن بر هر خصلتی سرشته می شود ؛ امّا بر دروغ گفتن و خیانت ، سرشته نمی شود .

.


ص: 276

عنه صلی الله علیه و آله :یُطبَعُ المُؤمِنُ عَلَی الخِلالِ کُلِّها ؛ إلَا الخِیانَهَ وَالکَذِبَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إیّاکُم وَالکَذِبَ ؛ فَإنَّ الکَذِبَ مُجانِبٌ لِلإِیمانِ. (2)

مکارم الأخلاق لابن أبی الدنیا عن صفوان بن سلیم :قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، أیَکونُ المُؤمِنُ جَبانا ؟ قالَ : نَعَم، قیلَ: أیَکونُ المُؤمِنُ بَخیلاً ؟ قالَ : نَعَم ، قیلَ : أیَکونُ المُؤمِنُ کَذّابا ؟ قالَ : لا. (3)

الاختصاص عن الحسن بن محبوب :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : یَکونُ المُؤمِنُ بَخیلاً ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : قُلتُ : فَیَکونُ جَبانا ؟ قالَ : نَعَم ، قُلتُ : فَیَکونُ کَذّابا ؟ قالَ : لا ، ولا خائِنا ، (4) ثُمَّ قالَ : یُجبَلُ المُؤمِنُ عَلی کُلِّ طَبیعَهٍ إلَا الخِیانَهَ وَالکَذِبَ. (5)

راجع : ص 184 (آفات الإیمان / الکذب ولا سیما علی أهل البیت علیهم السلام ) .

6 / 5إنقاذُ النّاسِ مِن وِلایَهِ الطَّواغیتِالکتاب«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَی اللَّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَهُ فَسِیرُواْ فِی الْأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ» . (6)

.

1- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 276 ح 22232 عن أبی أمامه ، السنن الکبری : ج 10 ص 332 ح 20828 ، شُعب الإیمان : ج 4 ص 207 ح 4809 ، مسندالشهاب : ج 1 ص 344 ح 589 کلّها عن مصعب بن سعد عن أبیه نحوه ، کنز العمّال : ج 1 ص 166 ح 833 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 22 ح 16 ، السنن الکبری : ج 10 ص 332 ح 20826 کلاهما عن أبی بکر ، کنز العمّال : ج 3 ص 620 ح 8206 .
3- .مکام الأخلاق لابن أبی الدنیا : ص 119 ح 147 ، شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 6 ص 359 نحوه ، الدرّ المنثور : ج 4 ص 318 ؛ المحاسن : ج 1 ص 209 ح 371 عن معمّر بن خلّاد عن الإمام الرضا علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، مشکاه الأنوار : ص 162 ح 415 ، جامع الأخبار : ص 418 ح 1161 وکلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 72 ص 262 ح 40 .
4- .فی المصدر : «جافیا» ، والتصویب من بحار الأنوار ، ویؤیّده قوله علیه السلام فی ذیل الروایه : «إلّا الخیانه والکذب» .
5- .الاختصاص : 231 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 172 ح 11 .
6- .النحل : 36 .

ص: 277



6 / 5 رهانیدن مردم از حکومت طاغوت ها

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن بر هر طبیعتی سرشته می شود، جز خیانت و دروغ .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از دروغ بپرهیزید ؛ زیرا دروغ ، با ایمان ، بیگانه است .

مکارم الأخلاق به نقل از صفوان بن سلیم :از پیامبر خدا پرسیده شد : آیا می شود مؤمن ، ترسو باشد ؟ فرمود : «آری» . گفته شد : آیا می شود مؤمن ، بخیل باشد ؟ فرمود : «آری» . گفته شد : آیا ممکن است مؤمن ، دروغگو باشد ؟ فرمود : «نه» .

الاختصاص به نقل از حسن بن محبوب :از امام صادق علیه السلام پرسیدم : آیا ممکن است مؤمن ، بخیل باشد ؟ فرمود : «آری» . پرسیدم : آیا می شود ترسو باشد ؟ فرمود : «آری» . پرسیدم : آیا دروغگو هست ؟ فرمود : «نه . خائن هم نیست» . سپس فرمود : «مؤمن بر هر خویی سرشته می شود ، بجز خیانت و دروغ» .

ر . ک : ص 185 (آفت های ایمان / دروغ گفتن ، بویژه درباره اهل بیت علیهم السلام ) .

6 / 5رهانیدن مردم از حکومت طاغوت هاقرآن«و در حقیقت، در میان هر امّتی ، فرستاده ای بر انگیختیم که [ بگوید ] : خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید» . پس، در میان ایشان کسی است که خدا [ او را ]هدایت کرده، و در میان ایشان کسی است که گم راهی بر او سزاوار است. بنا بر این ، در زمین بگردید تا ببینید فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است» .

.


ص: 278

«وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا» . (1)

راجع : الزمر : 17 .

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله مِن کِتابهِ إلی أهلِ نَجرانَ :بِاسمِ إلهِ إبراهیمَ وإسحاقَ ویَعقوبَ ، مِن مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ رَسولِ اللّهِ إلی اُسقُفِ نَجرانَ وأهلِ نَجرانَ ، إن أسلَمتُم فَإِنّی أحمَدُ إلَیکُمُ اللّهَ إلهَ إبراهیمَ وإسحاقَ ویَعقوبَ ، أمّا بَعدُ فَإِنّی أدعوکُم إلی عِبادَهِ اللّهِ مِن عِبادَهِ العِبادِ ، وأدعوکُم إلی وِلایَهِ اللّهِ مِن وِلایَهِ العِبادِ. (2)

الإمام علیّ علیه السلام :فَبَعَثَ اللّهُ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله بِالحَقِّ ، لِیُخرِجَ عِبادَهُ مِن عِبادَهِ الأَوثانِ إلی عِبادَتِهِ ، ومِن طاعَهِ الشَّیطانِ إلی طاعَتِهِ ، بِقُرآنٍ قَد بَیَّنَهُ وأحکَمَهُ ، لِیَعلَمَ العِبادُ رَبَّهُم إذ جَهِلوهُ ، ولِیُقِرُّوا بِهِ بَعدَ إذ جَحَدوهُ ، ولِیُثبِتوهُ بَعدَ إذ أنکَروهُ. (3)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله بِالحَقِّ لِیُخرِجَ عِبادَهُ مِن عِبادَهِ عِبادِهِ إلی عِبادَتِهِ ، ومِن عُهودِ عِبادِهِ إلی عُهودِهِ ، ومِن طاعَهِ عِبادِهِ إلی طاعَتِهِ ، ومِن وِلایَهِ عِبادِهِ إلی وِلایَتِهِ. (4)

.

1- .النساء : 75 .
2- .دلائل النبوّه للبیهقی : ج 5 ص 385 ، تفسیر ابن کثیر : ج 2 ص 43 کلاهما عن سلمه بن عبد یشوع عن أبیه عن جدّه عن یونس وکان نصرانیّا فأسلم ؛تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 81 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 21 ص 285 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 147 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 221 ح 55.
4- .الکافی : ج 8 ص 386 ح 586 عن محمّد بن الحسین عن أبیه عن جدّه عن أبیه ، فلاح السائل : ص 372 ح 248 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 365 ح 34 .

ص: 279

«و چرا شما در راه خدا [ و در راه نجاتِ ]مردان و زنان و کودکان مستضعف ، نمی جنگید؟ همانان که می گویند: «پروردگارا! ما را از این شهری که مردمش ستم پیشه اند ، بیرون ببر و از جانب خود ، برای ما سرپرستی قرار ده و از نزد خویش ، یاوری برای ما تعیین فرما»؟» .

ر . ک : زمر : آیه 17 .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در نامه اش به نجرانیان :به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب . از محمّد ، پیامبر و فرستاده خدا ، به اسقف نجران و به اهالی نجران . اگر اسلام آوردید ، همصدا با شما ، خدا ، همان معبود ابراهیم و اسحاق و یعقوب ، را سپاس می گویم . نیز من شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا ، و از ولایت بندگان به ولایت خدا فرا می خوانم .

امام علی علیه السلام :خداوند ، محمّد صلی الله علیه و آله را به حق فرستاد تا بندگانش را از پرستش بت ها به پرستش خود ، و از فرمانبریِ شیطان به فرمانبری خود ، بیرون بَرَد ، با قرآنی که آن را روشن و استوار قرار داد تا بندگان ، پروردگار خویش را که نمی شناختند ، بشناسند و به او که منکِرش بودند ، اقرار کنند و او را که نفیَش می کردند ، اثبات کنند .

امام علی علیه السلام :خداوند تبارک و تعالی محمّد صلی الله علیه و آله را به حق بر انگیخت تا بندگانِ او را از بندگیِ بندگانش به بندگی خودش ، و از پیمان های بندگانش به پیمان های خودش ، و از فرمانبریِ بندگانش به فرمانبری خودش ، و از ولایت بندگانش به ولایت خودش در آورَد .

.


ص: 280

6 / 6سَکینَهُ القَلبِالکتاب«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُواْ إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا» . (1)

الحدیثالإمام الباقر علیه السلام :السَّکینَهُ الإِیمانُ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ» :هُوَ الإِیمانُ. (3)

الکافی عن جمیل :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِهِ عز و جل : «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ» قالَ : هُوَ الإِیمانُ . قُلتُ : «وَ أَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ» (4) قالَ : هُوَ الإِیمانُ ، وعَن قَولِهِ : «وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوَی» (5) ؟ قالَ: هُوَ الإِیمانُ. (6)

راجع : ص 268 ح 352 .

.

1- .الفتح : 4 .
2- .الکافی : ج 2 ص 15 ح 3 ، معانی الأخبار : ص 284 ح 1 کلاهما عن محمّد بن مسلم ، جامع الأخبار : ص 105 ح 181 ، بحارالأنوار : ج 13 ص 443 ح7 .
3- .الکافی : ج 2 ص 15 ح 4 عن حفص بن البختری وهشام بن سالم وغیرهما و ح 1 عن أبی حمزه عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 69 ص 199 ح18 .
4- .المجادله : 22 .
5- .الفتح : 26 .
6- .الکافی : ج 2 ص 15 ح 5 ، بحارالأنوار : ج 69 ص 200 ح 21 .

ص: 281



6 / 6 آرامش دل

6 / 6آرامش دلقرآن«اوست آن کس که در دل های مؤمنان ، آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند. و سپاهیان آسمان ها و زمین ، از آنِ خدایند و خدا همواره دانای سنجیده کار است» .

حدیثامام باقر علیه السلام :[مقصود از] آرامش ، ایمان است .

امام صادق علیه السلام در باره این سخن خداوند عز و جل : «اوست آن کسی که در دل های مؤمنان ، آرامش را فرو فرستاد» :یعنی ایمان را .

الکافی به نقل از جمیل :از امام صادق علیه السلام در باره این سخن خداوند عز و جل : «اوست کسی که در دل های مؤمنان ، آرامش را فرو فرستاد» ، سؤال کردم . فرمود : «مقصود [از آرامش] ، ایمان است» . گفتم : «آنان را به روحی از سوی خویش ، تأیید کرد» ، یعنی چه ؟ فرمود : «مقصود [از روح] ، ایمان است» . نیز از این سخن خداوند : «کلمه تقوا را ملازم آنان ساخت» پرسیدم . فرمود : «آن [کلمه] هم ایمان است» .

ر . ک : ص 269 ح 352 .

.


ص: 282

6 / 7النَّجاهُ مِنَ المَکائِدِ وَالمَکارِهِالکتاب«وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ» . (1)

«فَلَوْلَا کَانَتْ قَرْیَهٌ ءَامَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا ءَامَنُواْ کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ مَتَّعْنَاهُمْ إِلَی حِینٍ» . (2)

«وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ کَانُواْ یَتَّقُونَ» . (3)

«ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ کَذَلِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِینَ» . (4)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :الإِیمانُ نَجاهٌ . (5)

عنه علیه السلام :بِالإِیمانِ تَکونُ النَّجاهُ . (6)

عنه علیه السلام :النَّجاهُ مَعَ الإِیمانِ . (7)

عنه علیه السلام :لا نَجاهَ لِمَن لا إیمانَ لَهُ . (8)

عنه علیه السلام :مِلاکُ النَّجاهِ لُزومُ الإِیمانِ وصِدقُ الإِیقانِ. (9)

.

1- .الأنبیاء : 87 و 88 .
2- .یونس : 98 .
3- .فصلت : 18 .
4- .یونس : 103 .
5- .غرر الحکم : ج 1 ص 52 ح 185 .
6- .غرر الحکم : ج 3 ص 203 ح 4206 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 188 ح 3853 .
7- .غرر الحکم : ج 1 ص 224 ح 891 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 41 ح 938 .
8- .غرر الحکم : ج 6 ص 402 ح 10780 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 539 ح 9985 .
9- .غرر الحکم : ج 6 ص 148 ح 9867 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 487 ح 8997 .

ص: 283



6 / 7 رهیدن از نیرنگ ها و ناملایمات

6 / 7رهیدن از نیرنگ ها و ناملایماتقرآن«و ذو النون (یونس) را [ یاد کن ]آن گاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او سخت نمی گیریم [ ؛ ولی چنین کردیم] . پس در [ دل ]تاریکی ها ندا در داد که: «معبودی جز تو نیست . منزّهی تو! راستی که من از ستمکاران بودم» . پس [ دعای ]او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم، و مؤمنان را [ نیز ]چنین نجات می دهیم» .

«چرا هیچ شهری نبود که [ اهل آن ]ایمان بیاورد و ایمانش به حال آن ، سود بخشد؟ مگر قوم یونس که وقتی [ در آخرین لحظه ]ایمان آوردند، عذاب رسوایی در زندگیِ دنیا را از آنان دور کردیم و تا چندی ، آنان را برخوردار ساختیم» .

«و کسانی را که ایمان آورده بودند و پروا می داشتند ، رهانیدیم» .

«سپس فرستادگان خود و کسانی را که گرویدند ، می رهانیم ؛ زیرا بر ما فریضه است که مؤمنان را نجات دهیم» .

حدیثامام علی علیه السلام :ایمان ، نجات بخش است .

امام علی علیه السلام :ایمان ، موجب نجات است .

امام علی علیه السلام :نجات ، در گرو ایمان است .

امام علی علیه السلام :آن را که ایمان نیست ، نجاتی نیست .

امام علی علیه السلام :اساس نجات ، داشتنِ ایمان و یقین راستین است .

.


ص: 284

عنه علیه السلام :نَجا مَن صَدَقَ إیمانُهُ ، وهُدِیَ مَن حَسُنَ إسلامُهُ . (1)

عنه علیه السلام :لا یَفوزُ بِالنَّجاهِ إلّا مَن قامَ بِشَرائِطِ الإِیمانِ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام فیما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ :یا بُنَیَّ إنَّ الدُّنیا بَحرٌ عَمیقٌ قَد هَلَکَ فیها عالَمٌ کَثیرٌ فَاجعَل سَفینَتَکَ فیهَا الإِیمانَ وَاجعَل شِراعَهَا التَّوَکُّلَ وَاجعَل زادَکَ فیها تَقوَی اللّهِ ، فَإِن نَجَوتَ فَبِرَحمَهِ اللّهِ وإن هَلَکتَ فَبِذُنوبِکَ . (3)

الإمام الکاظم علیه السلام :کانَ لُقمانُ علیه السلام یَقولُ لِابنِهِ : یا بُنَیَّ إنَّ الدُّنیا بَحرٌ وقَد غَرِقَ فیها جِیلٌ کَثیرٌ ، فَلتَکُن سَفینَتُکَ فیها تَقوَی اللّهِ تَعالی ، وَلیَکُن جِسرُکَ إیمانا بِاللّهِ ، وَلیَکُن شِراعُهَا التَّوَکُّلَ ، لَعَلَّکَ یا بُنَیَّ تَنجو وما أظُنُّکَ ناجِیاً ! (4)

6 / 8أمنُ الدُّنیا وَالآخِرَهِالکتاب«الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ» (5)

راجع : البقره : 62 ، المائده : 69 ، الأنعام : 48 .

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :الإِیمانُ أمانٌ. (6)

.

1- .غرر الحکم : ج 6 ص 184 ح 9996 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 499 ح 9192 .
2- .غرر الحکم : ج 6 ص 398 ح 10757 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 540 ح 10013 .
3- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 164 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 282 ح 2457 ، الاعتقادات للصدوق : ص 49 کلاهما من دون إسناد إلی أحد من أهل البیت علیهم السلام ،بحار الأنوار : ج 13 ص 411 ح 2 .
4- .قصص الأنبیاء للراوندی : ص 190 ح 238 عن إبراهیم بن عبد الحمید ، بحار الأنوار : ج 13 ص 416 ح 10 .
5- .الأنعام : 82 .
6- .غرر الحکم : ج 1 ص 26 ح 69 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 37 ح 764 .

ص: 285



6 / 8 امنیّت دنیا و آخرت

امام علی علیه السلام :آن که ایمانش راستین باشد ، نجات می یابد و آن که اسلامش نکو باشد ، ره یافته است .

امام علی علیه السلام :به نجات دست نمی یابد ، مگر آن کس که شرایط ایمان را به جا آورد .

امام صادق علیه السلام :در اندرزهای لقمان به فرزندش ، آمده است : «پسر عزیزم! دنیا دریایی ژرف است که خلقی بسیار ، در آن نابود گشتند . پس کشتیِ خود را در آن ، ایمان قرار ده ، و بادبان آن را توکّل ، و توشه ات را پروامندی از خداوند . پس اگر رهیدی ، به لطف خداوند ، رهیده ای و اگر نابود شدی ، به سبب گناهانت نابود گشته ای» .

امام کاظم علیه السلام :لقمان به فرزندش می گفت : «پسر عزیزم! دنیا دریایی است که مردمانِ بسیاری ، در آن غرق گشتند . پس باید کشتی تو در آن ، پروامندی از خداوند متعال باشد ، و پل تو ، ایمان به خدا ، و بادبان آن ، توکّل . در این صورت ، شاید که پسرم نجات یابی ، هر چند که گمان نمی کنم نجات یابی!» .

6 / 8امنیّت دنیا و آخرتقرآن«کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به شرک نیالوده اند، برای آنان ایمنی هست و ایشان راه یافته اند» .

ر . ک : بقره : آیه 62 ، مائده : آیه 69 ، انعام : آیه 48 .

حدیثامام علی علیه السلام :ایمان ، مایه امنیت است .

.


ص: 286

عنه علیه السلام :آمِن تَأمَن . (1)

عنه علیه السلام :مَن آمَنَ أمِنَ . (2)

عنه علیه السلام :إن آمَنتَ بِاللّهِ أمِنَ مُنقَلَبُکَ . (3)

عنه علیه السلام :ما مِن شَیءٍ یَحصُلُ بِهِ الأَمانُ أبلَغُ مِن إیمانٍ وإحسانٍ . (4)

عنه علیه السلام :إذا آمَنتَ بِاللّهِ وَاتَّقَیتَ مَحارِمَهُ أحَلَّکَ دارَ الأَمانِ ، وإذا أرضَیتَهُ تَغَمَّدَکَ بِالرِّضوانِ . (5)

6 / 9خَیرُ الدُّنیا وَالآخِرَهِالکتاب«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْایَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» . (6)

«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَْرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ» . (7)

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» . (8)

.

1- .غرر الحکم : ج 2 ص 174 ح 2261 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 78 ح 1896 .
2- .غرر الحکم : ج 5 ص 134 ح 7639 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 428 ح 7267 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 48 ، بحارالأنوار : ج 40 ص 163 ح 54 .
3- .غرر الحکم : ج 3 ص 17 ح 3734 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 161 ح 3441 .
4- .غرر الحکم : ج 6 ص 112 ح 9700 .
5- .غرر الحکم : ج 3 ص 179 ح 4146 .
6- .الأعراف : 32 .
7- .الاعراف : 96 .
8- .النحل : 97 .

ص: 287



6 / 9 خیر دنیا و آخرت

امام علی علیه السلام :ایمان بیاور تا در امان بمانی .

امام علی علیه السلام :هر که ایمان آورْد ، در امان مانْد .

امام علی علیه السلام :اگر به خدا ایمان آوری ، بازگشتگاهت [در قیامت] امن خواهد بود .

امام علی علیه السلام :با هیچ چیزی به اندازه ایمان و نیکوکاری ، امنیت حاصل نمی شود .

امام علی علیه السلام :هر گاه به خدا ایمان آوری و از حرام های او بپرهیزی ، تو را در سرای امن و آرامش ، جای می دهد و هر گاه او را خشنود سازی ، تو را غرق در خشنودی می سازد .

6 / 9خیر دنیا و آخرتقرآن«[ ای پیامبر ! ] بگو: زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و [ نیز ]روزی های پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده؟ بگو: این [ نعمت ها ] در زندگی دنیا ، برای کسانی است که ایمان آورده اند و در روز قیامت [ نیز ] به آنان اختصاص دارد . این گونه ، آیات [ خود ]را برای گروهی که می دانند ، به روشنی بیان می کنیم» .

«و اگر مردم شهرها ایمان آورده بود و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین ، برایشان می گشودیم ؛ ولی تکذیب کردند . پس به [ کیفر ]دستاوردشان ، [ گریبان ]آنان را گرفتیم» .

«هر کس ، چه مرد و چه زن ، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگیِ پاکیزه ای، حیات می بخشیم و مسلّماً به آنان ، بهتر از آنچه انجام می دادند ، پاداش خواهیم داد» .

.


ص: 288

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :خَمسٌ لا یَجتَمِعنَ إلّا فی مُؤمِنٍ حَقّا یوجِبُ اللّهُ لَهُ بِهِنَّ الجَنَّهَ : النّورُ فِی القَلبِ ، وَالفِقهُ فِی الإِسلامِ ، وَالوَرَعُ فِی الدّینِ ، وَالمَوَدَّهُ فِی النّاسِ ، وحُسنُ السَّمتِ فِی الوَجهِ. (1)

الإمام علیّ علیه السلام فی کِتابِهِ إلی مُحَمَّدِ بنِ أبی بَکرٍ وأهلِ مِصرَ :عَلَیکُم بِتَقوَی اللّهِ ؛ فَإِنَّها تَجمَعُ مِنَ الخَیرِ ما لا یَجمَعُ غَیرُها ، ویُدرَکُ بِها مِنَ الخَیرِ ما لا یُدرَکُ بِغَیرِها ؛ مِن خَیرِ الدُّنیا وخَیرِ الآخِرَهِ ، قالَ اللّهُ عز و جل : « وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْاْ مَاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ خَیْرًا لِّلَّذِینَ أَحْسَنُواْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَ لَدَارُ الْاخِرَهِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ » . (2) اِعلَموا یا عِبادَ اللّهِ، أنَّ المُؤمِنَ یَعمَلُ لِثَلاثٍ مِنَ الثَّوابِ : إمّا لِخَیرِ ( الدُّنیا ) فَإِنَّ اللّهَ یُثیبُهُ بِعَمَلِهِ فی دُنیاهُ ؛ قالَ اللّهُ سُبحانَهُ لإِِبراهیمَ : «وَ ءَاتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَ إِنَّهُ فِی الْاخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ » (3) ، فَمَن عَمِلَ للّهِِ تَعالی أعطاهُ أجرَهُ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ، وکَفاهُ المُهِمَّ فیهِما . وقَد قالَ اللّهُ عز و جل : «یَاعِبَادِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ » (4) ، فَما أعطاهُمُ اللّهُ فِی الدُّنیا لَم یُحاسِبهُم بِهِ فِی الآخِرَهِ . قالَ اللّهُ عز و جل : «لِّلَّذِینَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَی وَ زِیَادَهٌ» (5) ، فَالحُسنی هِیَ الجَنَّهُ ، وَالزِّیادَهُ هِیَ الدُّنیا . ( وإمّا لِخَیرِ الآخِرَهِ ) فَإِنَّ اللّهَ عز و جل یُکَفِّرُ بِکُلِّ حَسَنَهٍ سَیِّئَهً ؛ قالَ اللّهُ عز و جل : «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذَلِکَ ذِکْرَی لِلذَّاکِرِینَ » (6) ، حَتّی إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ حُسِبَت لَهُم حَسَناتُهُم ، ثُمَّ أعطاهُم بِکُلِّ واحِدَهٍ عَشرَ أمثالِها إلی سَبعِمِئَهِ ضِعفٍ ؛ قالَ اللّهُ عز و جل : «جَزَاءً مِّن رَّبِّکَ عَطَاءً حِسَابًا » ، (7) وقالَ : «أُوْلَئِکَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُواْ وَ هُمْ فِی الْغُرُفَاتِ ءَامِنُونَ » . (8) فَارغَبوا فی هذا رَحِمَکُمُ اللّهُ وَاعمَلوا لَهُ ، وتَحاضّوا (9) عَلَیهِ . وَاعلَموا یا عِبادَ اللّهِ، أنَّ المُتَّقینَ حازوا عاجِلَ الخَیرِ وآجِلَهُ ؛ شارَکوا أهلَ الدُّنیا فی دُنیاهُم ، ولَم یُشارِکهُم أهلُ الدُّنیا فی آخِرَتِهِم ؛ أباحَهُمُ اللّهُ مِنَ الدُّنیا ما کَفاهُم وبِهِ أغناهُم ؛ قالَ اللّهُ عَزَّ اسمُهُ : « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْایَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» (10) سَکَنُوا الدُّنیا بِأَفضَلِ ما سُکِنَت ، وأکَلوها بِأَفضَلِ ما اُکِلَت ؛ شارَکوا أهلَ الدُّنیا فی دُنیاهُم ، فَأَکَلوا مَعَهُم مِن طَیِّباتِ ما یَأکُلونَ ، وشَرِبوا مِن طَیِّباتِ ما یَشرَبونَ ، ولَبِسوا مِن أفضَلِ ما یَلبَسونَ ، وسَکَنوا مِن أفضَلِ ما یَسکُنونَ ، وتَزَوَّجوا مِن أفضَلِ ما یَتَزَوَّجونَ ، ورَکِبوا مِن أفضَلِ ما یَرکَبونَ ؛ أصابوا لَذَّهَ الدُّنیا مَعَ أهلِ الدُّنیا ، وهُم غَدا جیرانُ اللّهِ ، یَتَمَنَّونَ عَلَیهِ فَیُعطیهِم ما تَمَنَّوهُ ، ولا یَرُدُّ لَهُم دَعوَهً ، ولا یَنقُصُ لَهُم نَصیباً مِنَ اللَّذَّهِ . فَإِلی هذا یا عِبادَ اللّهِ یَشتاقُ إلَیهِ مَن کانَ لَهُ عَقلٌ ، ویَعمَلُ لَهُ بِتَقوَی اللّهِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّهَ إلّا بِاللّهِ . (11)

.

1- .کنز الفوائد : ج 2 ص 10 ، بحارالأنوار : ج 1 ص 219 ح 49 .
2- .النحل : 30 .
3- .العنکبوت : 27 .
4- .الزمر : 10 .
5- .یونس : 26 .
6- .هود: 114 .
7- .النبأ: 36 .
8- .سبأ : 37 .
9- .الحَضّ علی الشیء : الحثّ علی الشیء (النهایه : ج 1 ص 400 «حضض») .
10- .الأعراف : 32 .
11- .الأمالی للمفید : ص 261 ح 3 ، الأمالی للطوسی : ص 25 ح 31 کلاهما عن أبی إسحاق الهمدانی ، بحار الأنوار : ج 77 ص 386 ح 11 وراجع : الغارات : ج 1 ص 234 ونهج البلاغه : الکتاب 27 .

ص: 289

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پنج چیز است که جز در مؤمنِ راستین ، گرد نمی آیند و خداوند به سبب آنها بهشت را بر او واجب می گرداند : روشنایی در دل ، فهم در اسلام ، پارسایی در دین ، دوست داشتن مردم ، و خوش سیمایی .

امام علی علیه السلام در نامه ایشان به محمّد بن ابی بکر و مردم مصر :بر شما باد پروامندی از خداوند ؛ چرا که پروامندی (تقوا) ، چنان خیری را گرد هم می آورد که چیزی جز آن ، گرد هم نمی آورد و خیری را با آن می توان به دست آورد که با غیر آن ، به دست نمی آید ؛ یعنی خیر دنیا و آخرت . خداوند عز و جلمی فرماید : «و به آنان که پرهیزگار بوده اند ، گفته می شود : پروردگارتان چه چیزی فرو فرستاد؟ می گویند : «خوبی» . برای آنان که در این دنیا نیکی کرده باشند ، [پاداش] نیکویی است ، و قطعا سرای آخرت ، بهتر است ، و چه نیکوست سرای پرهیزگاران!» . بدانید ای بندگان خدا که مؤمن ، برای سه [نوع] پاداش ، کار می کند : یا برای خیر دنیا ؛ زیرا خداوند برای کار او ، در همین دنیا نیز پاداشش می دهد . خداوند سبحان در باره ابراهیم علیه السلام فرمود : «و مزدش را در دنیا به او دادیم . در آخرت نیز از نیکان است» . پس هر که برای خداوند متعال ، کار کند ، مزد او را در دنیا و آخرت ، عطایش می فرماید و در هر دو جا ، گرفتاری های او را بر طرف می سازد . خداوند عز و جل ، خود فرموده است : «ای بندگان من که ایمان آورده اید! از پروردگارتان پروا کنید . برای آنان که در این دنیا خوبی کرده اند ، نیکی ای خواهد بود ، و زمین خدا فراخ است . بی تردید، شکیبایان ، پاداش خود را بی حساب و به تمام ، خواهند یافت» . پس آنچه خداوند در دنیا به ایشان بدهد ، در آخرت بابت آن ، از ایشان حساب نمی کشد . خداوند عز و جل فرموده است : «برای کسانی که نیکی کنند ، نیکی ای است و افزونی» . [مقصود از] «نیکی» ، بهشت است و «افزونی» ، همان دنیاست . و یا برای خیر آخرت [کار می کند] ؛ چرا که خداوند عز و جل با هر کار نیک ، یک کار بد [و گناه] را می زداید . خدای عز و جل فرموده است : «همانا کارهای نیک ، گناهان را می برند . این ، پندی است برای پندآموزان» . حتّی [از این بالاتر ،] به گونه ای است که چون رستاخیز شود ، کارهای نیکشان به حساب آنان منظور می گردد و سپس به ازای هر یک کار ، ده برابر تا هفتصد برابر ، به ایشان عطا می کند . خداوند عز و جلفرموده است : «این [اضافات] ، پاداشی است از جانب پروردگار تو و دِهِشی است حساب شده» و فرموده است : «آنان اند که برای آنچه انجام داده اند ، پاداش دو برابر خواهند داشت و آنها در غرفه ها[ی بهشتی] آسوده خاطر خواهند بود» . پس خدایتان رحمت کند به چنین چیزی رغبت ورزید و برای آن ، کار کنید و به چنین پاداشی ، یکدیگر را تشویق کنید . [نوع سوم از پاداش ، ویژه پرهیزگاران است .] بدانید ای بندگان خدا که پرهیزگاران ، به خیر دنیا و آخرت دست می یابند . با اهل دنیا در دنیایشان شریک اند ؛ امّا اهل دنیا با آنان در آخرتشان شریک نیستند . خداوند از دنیا چندان که ایشان را بسنده کند و بی نیازشان گرداند ، برای ایشان روا ساخته است . خداوند که نامش ارجمند باد فرموده است : «بگو : چه کسی زیورهای خدا را که برای بندگانش پدید آورده و روزی های پاک را حرام کرده است؟ بگو : اینها در زندگی دنیا ، از آنِ کسانی است که ایمان آورده اند و در روز قیامت [نیز ]اختصاص به آنان دارد . این گونه ، آیات [خود] را برای مردمانی که می دانند ، به روشنی بیان می کنیم» . در دنیا به بهترین وجه ، سکونت می کنند و به بهترین گونه ، از آن می خورند . با اهل دنیا در دنیایشان شریک اند ؛ [یعنی] همراه با آنان ، از خوراک های پاک و پاکیزه دنیا می خورند ، از نوشیدنی های پاک می نوشند ، از بهترین جامه ها می پوشند ، در بهترین منزل ها می نشینند ، با بهترین همسران ازدواج می کنند ، و بر بهترین مرکب ها سوار می شوند . [خلاصه] همراه با اهل دنیا ، از لذّت دنیا بهره مند می شوند و فردا نیز در جوار خدایند . نزد او آرزو می کنند و خداوند هم آرزوهایشان را بر می آورد و هیچ دعا [و درخواستی] از ایشان را رد نمی کند و هیچ بهره ای را از خوشی های آنان نمی کاهد . پس ای بندگان خدا هر آن کس که خِردی داشته باشد ، به چنین چیزی شوق می ورزد ، و برای دستیابی به آن ، پروامندی از خداوند را در پیش می گیرد . و البتّه هیچ نیرو و توانی نیست ، مگر از سوی خداوند .

.


ص: 290

. .


ص: 291

. .


ص: 292

عنه علیه السلام :بِالإِیمانِ یُرتَقی إلی ذِروَهِ السَّعادَهِ ونِهایَهِ الحُبورِ. (1)

عنه علیه السلام :الإِیمانُ شَفیعٌ مُنجِحٌ . (2)

عنه علیه السلام :لا وَسیلَهَ أنجَحُ مِنَ الإِیمانِ . (3)

عنه علیه السلام :مَن آمَنَ بِاللّهِ لَجَأَ إلَیهِ. (4)

عنه علیه السلام :ثَمَرَهُ الإِیمانِ الفَوزُ عِندَ اللّهِ . (5)

راجع : التنمیه الإقتصادیه فی الکتاب والسنه : ج 1 ص 19 (القسم الأول / الفصل الأوّل : اهمّیّه التقدم الاقتصادی / سعاده الدنیا والآخره) .

.

1- .غرر الحکم : ج 3 ص 234 ح 4323 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 189 ح 3915 .
2- .غرر الحکم : ج 1 ص 148 ح 553 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 40 ح 892 .
3- .غرر الحکم : ج 6 ص 384 ح 10662 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 538 ح 9945 .
4- .غرر الحکم : ج 5 ص 220 ح 8068 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 432 ح 7444 .
5- .غرر الحکم : ج 3 ص 322 ح 4587 .

ص: 293

امام علی علیه السلام :با [نردبانِ] ایمان است که می توان تا اوج خوش بختی و نهایت شادمانی ، بالا رفت .

امام علی علیه السلام :ایمان ، میانجیِ کارآمدی است .

امام علی علیه السلام :هیچ وسیله ای کارآمدتر از ایمان نیست .

امام علی علیه السلام :کسی که به خدا ایمان آورَد ، به او پناه می برد .

امام علی علیه السلام :ثمره ایمان ، رستگار شدن در نزد خداوند است .

ر . ک : توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث : ج 1 ص 37 (بخش یکم / فصل یکم: اهمّیت پیشرفت اقتصادی / خوش بختی دنیا و آخرت).

.


ص: 294

الفصل السّابع : قیمه الإیمان7 / 1فَضلُ الإِیمانِأ أحَبُّ الأَشیاءِ إلَی اللّهِ عز و جلرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی وَصِیَّتِهِ لِأَبی ذَرٍّ :یا أبا ذَرٍّ ، ما مِن شَیءٍ أحَبَّ إلَی اللّهِ تَعالی مِنَ الإِیمانِ بِهِ وتَرکِ ما أمَرَ أن یُترَکَ. (1)

الإمام زین العابدین علیه السلام مِمّا یَقولُ فی سُجودِهِ :اللّهُمَّ إن کُنتُ قَد عَصَیتُکَ فَإِنّی قَد أطَعتُکَ فی أحَبِّ الأَشیاءِ إلَیکَ وهُوَ الإِیمانُ بِکَ مَنّا مِنکَ عَلَیَّ لا مَنّا مِنّی عَلَیکَ . (2)

ب عَطاؤُهُ عز و جل لِمَن أحَبَّهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ یُعطِی المالَ مَن یُحِبُّ ومَن لا یُحِبُّ ، ولا یُعطِی الإِیمانَ إلّا مَن یُحِبُّ ، وإذا أحَبَّ اللّهُ عَبدا أعطاهُ الإِیمانَ . (3)

.

1- .الأمالی للطوسی : ص 531 ح 1162 ، مکارم الأخلاق : ج 2 ص 368 ح 2661 کلاهما عن أبی ذرّ ، النوادر للراوندی : ص 180 ح 305 ، مشکاه الأنوار : ص 549 ح 1841 کلاهما بزیاده «والعمل الصالح» بعد «الإیمان به» ، بحارالأنوار : ج 67 ص 71 ح 37 .
2- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 333 ح 977 ، الأمالی للطوسی : ص 415 ح 934 عن جابر عن الإمام الباقر عنه علیهماالسلام بزیاده«بارتکاب شی ء ممّانهیتنی»بعد «عصیتک»،الأمالی للصدوق: ص389 ح503 عن أبیحمزه الثمالی، مکارم الأخلاق: ج2 ص39 ح2087، بحار الأنوار: ج85 ص140 ح25.
3- .المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 89 ح 95 وج4 ص 183 ح 7301 نحوه ، شعب الإیمان : ج 1 ص 425 ح 607 کلّها عن عبد اللّه بن مسعود ،المعجم الکبیر : ج 9 ص 203 ح 8990 عن عبد اللّه من دون إسناد إلیه صلی الله علیه و آله ، کنز العمّال : ج 1 ص 467 ح 2032 .

ص: 295



فصل هفتم: ارزش ایمان

7 / 1 برتری ایمان

الف - محبوب ترین چیز در نزد خداوند

ب - عطای خداوند به کسی که دوستش دارد

فصل هفتم: ارزش ایمان7 / 1برتری ایمانالف محبوب ترین چیز در نزد خداوندپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در سفارش به ابو ذر :ای ابو ذر! هیچ چیزی نزد خداوند متعال ، دوست داشتنی تر از ایمان آوردن به او و ترک آنچه به ترک آن فرمان داده است ، نیست .

امام زین العابدین علیه السلام از ذکرهایی که در سجده اش می گفت :بار خدایا ! اگر چه تو را نافرمانی کرده ام ، امّا در محبوب ترینِ چیزها نزد تو که همان ایمان آوردن به توست ، فرمانت برده ام و [البتّه] این ، منّتی است از جانب تو بر من ، نه این که مرا بر تو منّتی باشد .

ب عطای خداوند به کسی که دوستش داردپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، مال و ثروت را ، هم به کسی می دهد که دوست دارد و هم به کسی که دوست ندارد ؛ امّا ایمان را جز به کسی که دوست دارد ، نمی دهد . پس هر گاه خداوند ، بنده ای را دوست بدارد ، به او ایمان عطا می کند .

.


ص: 296

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ هذِهِ الدُّنیا یُعطیهَا اللّهُ البَرَّ وَالفاجِرَ ، ولا یُعطِی الإِیمانَ إلّا صَفوَتَهُ مِن خَلقِهِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ الدُّنیا یُعطیهَا اللّهُ عز و جل مَن أحَبَّ ومَن أبغَضَ ، وإنَّ الإِیمانَ لا یُعطیهِ إلّا مَن أحَبَّهُ . (2)

ج أعلی غایَهٍالإمام علیّ علیه السلام :الإِیمانُ أعلی غایَهٍ . (3)

د أعلَی الشَّرَفِالإمام علیّ علیه السلام :لا شَرَفَ أعلی مِنَ الإِیمانِ . (4)

ه شِهابٌ لا یَخبوالإمام علیّ علیه السلام :الإیمانُ شِهابٌ لا یَخبو . (5)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 215 ح 3 عن حمران ، المحاسن : ج 1 ص 342 ح 707 عن عمر بن حنظله عن الإمام الصادق علیه السلام ، تحف العقول : ص 374 ، مشکاه الأنوار : ص 504 ح 1686 کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام وکلّها نحوه ، بحارالأنوار : ج 68 ص 203ح 3 .
2- .الکافی : ج 2 ص 215 ح 4 ، المحاسن : ج 1 ص 342 ح 705 کلاهما عن میسّر ، بحار الأنوار : ج 68 ص 204 ح 4 .
3- .غرر الحکم : ج 1 ص 213 ح 850 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 35 ح 706 .
4- .غرر الحکم : ج 6 ص 379 ح 10624 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 534 ح 9763 .
5- .غرر الحکم : ج 1 ص 235 ح 948 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 31 ح 511 .

ص: 297



ج - عالی ترین مقصد

د - بالاترین شرافت

ه - شهابِ خاموش ناشدنی

امام باقر علیه السلام :این دنیا را خداوند به نیک و بد می دهد ؛ امّا ایمان را جز به برگزیدگان از خلقش نمی دهد .

امام صادق علیه السلام :دنیا را خداوند عز و جل به دوست و دشمنش می دهد ؛ ولی ایمان را جز به کسی که دوستش دارد ، نمی دهد .

ج عالی ترین مقصدامام علی علیه السلام :ایمان ، عالی ترین مقصد است .

د بالاترین شرافتامام علی علیه السلام :هیچ شرافتی ، بالاتر از ایمان نیست .

ه شهابِ خاموش ناشدنیامام علی علیه السلام :ایمان ، شهابی (شعله ای) است که خاموش نمی شود .

.


ص: 298

و أفضَلُ ذَخیرَهٍالإمام علیّ علیه السلام :صِدقُ الإِیمانِ وصَنائِعُ الإِحسانِ مِن أفضَلِ الذَّخائِرِ . (1)

ز ثَمَنُ الجَنَّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الإِیمانُ ثَمَنُ الجَنَّهِ ، وَالحَمدُ ثَمَنُ کُلِّ نِعمَهٍ ، ویَتَقاسَمونَ الجَنَّهَ بِأَعمالِهِم . (2)

7 / 2مَکانُ المُؤمِنِ مِنَ اللّه عزّوجلِّرسول اللّه صلی الله علیه و آله :نَزَلَ جَبرَئیلُ علیه السلام فَقالَ : یا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللّهَ یَقرَأُ عَلَیکَ السَّلامَ ویَقولُ : اِشتَقَقتُ لِلمُؤمِنِ اسما مِن أسمائی سَمَّیتُهُ مُؤمِنا ، فَالمُؤمِنُ مِنّی وأنَا مِنهُ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :لَو کُشِفَ الغِطاءُ عَنِ النّاسِ فَنَظَروا إلی وَصلِ ما بَینَ اللّهِ عز و جلوبَینَ المُؤمِنِ ، خَضَعَت لِلمُؤمِنینَ رِقابُهُم وتَسَهَّلَت لَهُم اُمورُهُم ولانَت لَهُم طاعَتُهُم . (4)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی خَلَقَ المُؤمِنَ مِن نورِ عَظَمَتِهِ وجَلالِ کِبرِیائِهِ ، فَمَن طَعَنَ عَلَی المُؤمِنِ أو رَدَّ عَلَیهِ فَقَد رَدَّ عَلَی اللّهِ فی عَرشِهِ ، ولَیسَ هُوَ مِنَ اللّهِ فی وِلایَهٍ ، وإنَّما هُوَ شِرکُ شَیطانٍ . (5)

.

1- .غرر الحکم : ج 4 ص 199 ح 5814 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 543 ح 10093 نحوه .
2- .کنز العمّال : ج 1 ص 77 ح 307 نقلاً عن الدیلمی عن أنس .
3- .کشف الریبه : ص 94 عن عبد اللّه بن سلیمان النوفلی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحارالأنوار : ج 75 ص 364 .
4- .الکافی : ج 8 ص 365 ح 556 ، المحاسن : ج 1 ص 224 ح 399 کلاهما عن أبی حمزه ، المؤمن : ص 72 ح 198 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 73 ح 44 .
5- .المحاسن : ج 1 ص 224 ح 398 ، ثواب الأعمال : ص 284 ح 1 نحوه وکلاهما عن المفضّل بن عمر ، بحارالأنوار : ج 67 ص 125 ح 26 .

ص: 299



و - بهترین اندوخته

ز - بهای بهشت

7 / 2 جایگاه مؤمن در نزد خداوند

و بهترین اندوختهامام علی علیه السلام :ایمانِ راستین و انواع نیکوکاری ، از بهترین اندوخته ها هستند .

ز بهای بهشتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان ، بهای بهشت است و سپاس گفتن ، بهای هر نعمتی است و [مردم ،] بهشت را با اعمال خویش تقسیم می کنند .

7 / 2جایگاه مؤمن در نزد خداوندپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :جبرئیل علیه السلام فرود آمد و گفت : ای محمّد! خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید : «برای مؤمن ، نامی را از نام های خودم بر گرفتم و او را مؤمن نامیدم . پس مؤمن از من است و من از او هستم» .

امام صادق علیه السلام :اگر پرده از [برابر دید] مردم کنار می رفت تا پیوند میان خداوند عز و جلو مؤمن را ببینند ، در برابر مؤمنان سر فرود می آوردند و کارهایشان برایشان آسان می شد و به راحتی فرمان می بردند .

امام صادق علیه السلام :خداوند تبارک و تعالی مؤمن را از نور عظمت خویش و شُکوه کبریایش آفرید . پس هر که از مؤمن بد بگوید یا او را رد کند ، خداوند را در عرشش رد کرده است و از حمایت و سرپرستی خداوند ، بهره ای ندارد ؛ بلکه او بهره شیطان است .

.


ص: 300

7 / 3قَلبُ المُؤمِنِ عَرشُ الرَّحمنِعوالی اللآلی :فِی الحَدیثِ القُدسِیِّ یَقولُ اللّهُ عز و جل : لا یَسَعُنی أرضی ولا سَمائی ولکِن یَسَعُنی قَلبُ عَبدِیَ المُؤمِنِ . (1)

الاتّحافات السنیّه فِی الحَدیثِ القُدسِیِّ :إنَّ السَّماواتِ وَالأَرضَ ضَعُفَت عَن أن تَسَعَنی ووَسِعَنی قَلبُ المُؤمِنِ . (2)

بحار الأنوار :رُوِیَ : أنَّ قَلبَ المُؤمِنِ عَرشُ الرَّحمنِ . (3)

7 / 4کَرامَهُ المُؤمِنِأ أعظَمُ حُرمَهً مِنَ الکَعبَهِسنن ابن ماجه عن عبد اللّه بن عمرو :رَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَطوفُ بِالکَعبَهِ ویَقولُ : ما أطیَبَکِ وأطیَبَ ریحَکِ ، ما أعظَمَکِ وأعظَمَ حُرمَتَکِ ، وَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ ، لَحُرمَهُ المُؤمِنِ أعظَمُ عِندَ اللّهِ حُرمَهً مِنکِ ، مالِهِ ودَمِهِ وأن نَظُنَّ بِهِ إلّا خَیرا . (4)

تنبیه الخواطر عن ابن عبّاس :نَظَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلَی الکَعبَهِ فَقالَ : مَرحَبا بِکِ مِن بَیتٍ ، ما أعظَمَکِ وما أعظَمَ حُرمَتَکِ ، وَاللّهِ إنَّ المُؤمِنَ أعظَمُ حُرمَهً عِندَ اللّهِ مِنکِ ، لِأَنَّ اللّهَ تَعالی حَرَّمَ مِنکِ واحِدَهً وحَرَّمَ مِنَ المُؤمِنِ ثَلاثا : دَمَهُ ومالَهُ وأن یُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوءِ . (5)

.

1- .عوالی اللآلی : ج 4 ص 7 ح 7 ، بحارالأنوار : ج 58 ص 39 ؛ إحیاء العلوم : ج 3 ص 25 ، تفسیر الآلوسی : ج 16 ص 209 کلاهما نحوه.
2- .الاتحافات السنیّه : ص 31 ح 32 نقلاً عن أحمد عن وهب بن منبه .
3- .بحار الأنوار : ج 58 ص 39 .
4- .سنن ابن ماجه : ج 2 ص 1297 ح 3932 ، مسند الشامیین : ج 2 ص 396 ح 1568 عن عبد اللّه بن عمر، المعجم الکبیر : ج11 ص31 ح10966 عن ابن عبّاس نحوه، کنز العمّال : ج1 ص92 ح401.
5- .تنبیه الخواطر : ج 1 ص 52 ، مشکاه الأنوار : ص 149 ح 357 ، روضه الواعظین : ص 321 کلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 67 ص 71 ح 39 ؛ شعب الإیمان : ج 5ص 296 ح 6706 ، شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 18 ص 278 عن جابر وکلاهما نحوه ، کنز العمّال : ج 1 ص 164 ح 818 .

ص: 301



7 / 3 دل مؤمن ، عرش خداوند مهربان است

7 / 4 منزلت مؤمن

الف - با حرمت تر از کعبه

7 / 3دل مؤمن ، عرش خداوند مهربانعوالی اللآلی :در حدیث قدسی ، خداوند عز و جل می فرماید : «زمین و آسمان من ، گنجایش مرا ندارند ؛ امّا دل بنده مؤمنم ، گنجایش مرا دارد» .

الاتحافات السَّنیّه در حدیث قُدسی :آسمان ها و زمین ، از این که مرا در خود جای دهند ، ناتوان اند ؛ امّا دل مؤمن ، مرا در خود ، جای می دهد .

بحار الأنوار :روایت شده است که : «دل مؤمن ، عرش خدای مهربان است» .

7 / 4مَنزلتِ مؤمنالف با حرمت تر از کعبهسنن ابن ماجه به نقل از عبد اللّه بن عمرو :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را دیدم که کعبه را طواف می کند و می فرماید : «خوشا تو و خوشا بوی تو! وه که چه بزرگی تو و چه بزرگ است حرمت تو! لیکن سوگند به آن که جان محمّد در دست اوست ، حرمت مؤمن نزد خداوند ، بزرگ تر از حرمت توست ؛ هم حرمت مالش و هم حرمت جانش ، و هم حرام بودنِ این که به او جز گمان نیک ببریم» .

تنبیه الخواطر به نقل از ابن عبّاس :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به کعبه نگریست و فرمود : «آفرین بر تو خانه! چه بزرگی تو و چه بزرگ است حرمت تو! [امّا] به خدا سوگند که مؤمن نزد خداوند ، با حرمت تر از توست ؛ زیرا خدای متعال ، از تو تنها یک چیز را حرام کرد و از مؤمن ، سه چیز را : مالش را و جانش را و گمان بد بردن به او را» .

.


ص: 302

الاختصاص عن الحسن بن عطیّه :کانَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام واقِفا عَلَی الصَّفا ، فَقالَ لَهُ عَبّادٌ البَصرِیُّ : حَدیثٌ یُروی عَنکَ ، قالَ : وما هُوَ ؟ قالَ : قُلتَ : حُرمَهُ المُؤمِنِ أعظَمُ مِن حُرمَهِ هذِهِ البَنِیَّهِ ، قالَ : قَد قُلتُ ذلِکَ ، إنَّ المُؤمِنَ لَو قالَ لِهذِهِ الجِبالِ : أقبِلی أقبَلَت ، قالَ : فَنَظَرتُ إلَی الجِبالِ قَد أقبَلَت ، فَقالَ لَها : عَلی رِسلِکِ إنّی لَم اُرِدکِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :المُؤمِنُ أعظَمُ حُرمَهً مِنَ الکَعبَهِ . (2)

ب أعظَمُ حُرمَهً مِنَ المَلَکِ المُقَرَّبِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَثَلُ المُؤمِنِ عِندَ اللّهِ عز و جل کَمَثَلِ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ ، وإنَّ المُؤمِنَ عِندَ اللّهِ أعظَمُ مِن ذلِکَ ، ولَیسَ شَیءٌ أحَبَّ إلَی اللّهِ مِن مُؤمِنٍ تائِبٍ أو مُؤمِنَهٍ تائِبَهٍ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ المُؤمِنَ یُعرَفُ فِی السَّماءِ کَما یَعرِفُ الرَّجُلُ أهلَهُ ووَلَدَهُ ، وإنَّهُ لَأَکرَمُ عَلَی اللّهِ مِن مَلَکٍ مُقَرَّبٍ . (4)

.

1- .الاختصاص : ص 325 ، الثاقب فی المناقب : ص 421 ح 356 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 89 ح 95 .
2- .الخصال : ص 27 ح 95 عن إبراهیم بن عمر ، المؤمن : ص 42 ح 95 وفیه «أفضل حقّا» بدل «أعظم حرمه» ، روضه الواعظین : ص 423 ، بحارالأنوار :ج 7 ص 323 .
3- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 29 ح 33 ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 94 ح 27 کلاهما عن أحمدبن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ،کفایه الأثر : ص 119 عن أبی أیّوب ، روضه الواعظین : ص 321 ، بحارالأنوار : ج 67 ص 72 ح 41 ؛ تفسیر القرطبی : ج 3 ص 29 .
4- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 33 ح 62 ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 99 ح 36 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ،بحارالأنوار : ج 68 ص 18 ح 26 .

ص: 303



ب - با حرمت تر از فرشته مقرّب

الاختصاص به نقل از حسن بن عطیّه :امام صادق علیه السلام بر [کوه] صفا ایستاده بود که عبّاد بصری گفت : حدیثی از شما روایت می شود . فرمود : «چه حدیثی؟» . گفت : [حدیثِ :] حرمت مؤمن ، بیشتر از حرمت این بنا (کعبه) است . امام صادق علیه السلام فرمود : «بله ، من این را گفته ام . مؤمن اگر به این کوه ها بگوید : بیا ، می آیند» . عبّاد بصری گفت : دیدم کوه ها می آیند . امام صادق علیه السلام به آنها فرمود : «بمان! مقصودم آمدنِ شما نبود» .

امام صادق علیه السلام :مؤمن ، با حرمت تر از کعبه است .

ب با حرمت تر از فرشته مقرّبپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن در نزد خداوند عز و جل ، مانند فرشته مقرّب است . مؤمن نزد خداوند ، از این هم بالاتر است . هیچ چیزی نزد خداوند ، دوست داشتنی تر از مرد یا زن مؤمنِ توبه گر نیست .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن را در آسمان چنان می شناسند که مرد ، زن و فرزندش را می شناسد . او در نزد خداوند، از فرشته مقرّب هم گرامی تر است .

.


ص: 304

عنه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنُ أکرَمُ عَلَی اللّهِ عز و جل مِن بَعضِ مَلائِکَتِهِ . (1)

ج أکرَمُ الأَشیاءِ عَلَی اللّهِ عز و جلرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَیسَ شَیءٌ أکرَمَ عَلَی اللّهِ مِنَ المُؤمِنِ . (2)

د أطیَبُ الأَشیاءِ ریحا فِی الآفاقِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما مِن شَیءٍ أطیَبُ مِن ریحِ المُؤمِنِ ، وإنَّ ریحَهُ لَتوجَدُ بِالآفاقِ ، وریحُهُ عَمَلُهُ وَالثَّناءُ عَلَیهِ . (3)

ه یُؤمِنُ عَلَی اللّهِ عز و جل فَیُجیزُ أمانَهُالکافی عن رفاعه عن الإمام الصادق علیه السلام :أتَدری یا رِفاعَهُ لِمَ سُمِّیَ المُؤمِنُ مُؤمِنا ؟ قالَ : قُلتُ : لا أدری . قالَ : لِأَنَّهُ یُؤمِنُ عَلَی اللّهِ عز و جل فَیُجیزُ (4) (اللّهُ) لَهُ أمانَهُ . (5)

المحاسن عن سنان بن طریف عن الإمام الصادق علیه السلام أنّه قال :لِمَ سُمِّیَ المُؤمِنُ مُؤمِنا ؟ فَقُلتُ : لا أدری ، إلّا أنَّهُ أراهُ یُؤمِنُ بِما جاءَ مِن عِندِ اللّهِ ، فَقالَ : صَدَقتَ ولَیسَ لِذلِکَ سُمِّیَ المُؤمِنُ مُؤمِنا ، فَقُلتُ : لِمَ سُمِّیَ المُؤمِنُ مُؤمِنا ؟ قالَ : إنَّهُ یُؤمِنُ عَلَی اللّهِ یَومَ القِیامَهِ فَیُجیزُ أمانَهُ . (6)

.

1- .سنن ابن ماجه : ج 2 ص 1302 ح 3947 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 367 ح 6634 نحوه وکلاهما عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 1 ص 145 ح 712 .
2- .المعجم الصغیر : ج 2 ص 47 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 162 ح 6084 و ج 7 ص 173 ح 7192 کلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، کنز العمّال : ج 1 ص 145ح 713 .
3- .تاریخ الإسلام للذهبی : ج 9 ص 650 ، الفردوس : ج 4 ص 48 ح 6152 ، کنز العمّال : ج 1 ص 165 ح 826 نقلاً عن أبی نعیم وکلّها عن أنس .
4- .أی یشفع لمن استحقّ العقاب فلا یُردّ شفاعته ، أوْ یضمن لأحد الجنّه فینجز ضمانه .
5- .الکافی : ج 8 ص160 ح 161 ، علل الشرائع : ص 523 ح 1 عن المفضّل بن عمر ، المحاسن : ج 1 ص 295 ح 590 وفیه «فیؤمن» بدل «فیجیز» ، مشکاه الأنوار : ص 178 ح 458 کلاهما عن جابر بن یزید الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام وکلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 60 ح 1 .
6- .المحاسن : ج 2 ص 54 ح 1159 ، الأمالی للطوسی : ص 47 ح 57 ، بشاره المصطفی : ص 72 کلاهما عن الفضل بن عبد الملک نحوه ، بحار الأنوار:ج 67 ص 60 ح 2 .

ص: 305
.